داستان های قرآنی

این وبلاگ جهت آشنایی مردم با داستانهای که در قرآن نقل شده به وجود آمده است تا مردم از این داستانها پند بگیرند.

داستان های قرآنی

این وبلاگ جهت آشنایی مردم با داستانهای که در قرآن نقل شده به وجود آمده است تا مردم از این داستانها پند بگیرند.

ضیافت قرآنیان سازمان صنایع هوایی و ایتام برگزار ‌شد

گروه فعالیت‌های قرآنی: دومین ضیافت قرآنیان سازمان صنایع هوایی و ایتام، شب گذشته، ششم شهریورماه، در نمایشگاه هوایی این سازمان برگزار ‌شد.


برای دیدن متن کامل به ادامه مطلب بروید.

ادامه مطلب ...

تجمع جامعه قرآنی استان تهران هم‌زمان با روز جهانی قدس

گروه فعالیت‌های قرآنی: هم‌زمان با روز جهانی قدس، جامعه قرآنی استان تهران به صورت هماهنگ و منسجم، علاوه بر حمایت از مردم مظلوم فلسطین، انزجار خود را از رژیم صهیونیستی اعلام می‌کند.


برای مشاهده متن کامل به ادامه مطلب بروید.

ادامه مطلب ...

داستان موسی و بنده صالح (به صورت روان)

روزی حضرت موسی (ع) برای مردم سخرانی زیبایی کرد. حضرت موسی اول نعمت هایی را که خدا به آن ها داده بود شمرد سپس داستان زندگی گذشتشان را گفت. ازار های فرعون به بنی اسرایل را یادشان آورد موسی مردم را به گریه انداخت...


برای دیدن متن کامل به ادامه مطلب بروید.

ادامه مطلب ...

داستان موسی و فرعون (به صورت روان)

ظلم و ستم و نژاد پرستی در کشور مصر و اطراف حکمفرما بود فرعون که پادشاهی ستمگر بود بر بنی اسرائیل حکومت می کرد یک شب فرعون در عالم خواب دید آتشی از سوی شام شعله ور شده زبانه کشان به طرف مصر آمد و به خانه های اشراف افتاد و...


برای دیدن متن کامل به ادامه مطلب بروید.

ادامه مطلب ...

داستان ذو القرنین (به صورت روان)

 در زمان های خیلی دور پادشاه بزرگ و عادلی زندگی می کرد او مرد درستکاری بود خدای یگانه را می پرستید و نعمت های او را سپاس می گفت خدا هم به او قدرت و نعمت زیادی داده بود به این پادشاه ذوالقرنین می گفتند...


برای دیدن متن کامل به ادامه مطلب بروید.

ادامه مطلب ...

داستان یونس و نهنگ (به صورت روان)

شهر پر جمعیت و بسیار زیبایی بود و دو رود دجله و فرات هم از کنار او عبور می کرد نام آن شهر نینوا و مردم آن عاشوری نام داشتند مردم نینوا بت پرست بودندهر دسته و قبیله ای برای خود بت مخصوصی داشت بت هایی به شکل حیوانات عجیب و غریب آن ها در مقابل بت ها زانو می زدند...


برای دیدن متن کامل به ادامه مطلب بروید.

ادامه مطلب ...

داستان ابراهیم وشکستن بت ها (به صورت روان)

جهل و نادانی مردم به نهایت خود رسده بود آن ها به جای پرستش خدای یگانه بت های بی جان را سجده می کردند نمرود که پادشاهی ستمگر و فاسد بود از این نادانی مردم استفاده کرده و خود را به عنوان خدای بزرگ مردم معرفی و آن ها را به پرستش خود دعوت کرد درهمین شهر جوانی به نام ابراهیم زندگی می کرد...


برای دیدن متن کامل به ادامه مطلب بروید.

ادامه مطلب ...